لزوم صرفه جویی مصرف آب در استان تهران

شناسایی ۳ برند نان غیراستاندارد در استان تهران

وضعیت اتباع غیرمجاز در بازار کار استان تهران

ممنوعیت توسعه کشاورزی سنتی در استان تهران

سه شنبه 1404/04/31

مهنا حسین زاده

نقش و جایگاه خانواده در زمان بحران

تهران رسانه | خانواده‌هایی که در زمان بحران آرامش و استقامت بیشتری دارند، خانواده‌هایی هستند که با ایمان، پذیرش، حمایت عاطفی، حفظ روال عادی زندگی، اطلاع‌رسانی دقیق، ارتباط با جامعه و امید به آینده، می توانند بر ترس و نگرانی غلبه کرده و در برابر سختی‌ها مقاومت کنند.

نقش و جایگاه خانواده در زمان بحران

در زمان بحران‌هایی مانند جنگ، خانواده‌ها نقش مهمی در حفظ آرامش و استقامت ایفا می‌کنند. خانواده‌هایی که در دوران جنگ ۱۲ روزه توانستند آرامش خود را حفظ کنند، دارای ویژگی‌های مشترکی بودند.

در همین خصوص، گفتگو با دکتر مهنا حسین زاده، پژوهشگر و فعال در حوزه ی زنان و خانواده را در ادامه دنبال کنید.

1- چه ویژگی‌هایی در باورها و رفتارهای خانواده‌هایی که در زمان جنگ ۱۲ روزه آرامش و استقامت بیشتری داشتند دیده می‌شد؟
در زمان بحران‌هایی مانند جنگ، خانواده‌ها نقش مهمی در حفظ آرامش و استقامت ایفا می‌کنند. خانواده‌هایی که در دوران جنگ ۱۲ روزه توانستند آرامش خود را حفظ کنند، دارای ویژگی‌های مشترکی بودند. این خانواده‌ها با ایمان راسخ به خداوند و توکل بر او، احساس آرامش می‌کردند و می‌دانستند که هر اتفاقی حکمتی دارد و خداوند پشتیبان آنهاست. آنها شرایط سخت جنگ را پذیرفته و سعی می‌کردند با آن سازگار شوند و به جای تمرکز بر مشکلات، به دنبال راه‌حل‌های عملی برای مقابله با آنها بودند. اعضای این خانواده‌ها از یکدیگر حمایت عاطفی می‌کردند، به صحبت‌ها و نگرانی‌های هم گوش می‌دادند و با ابراز محبت، به کاهش استرس و اضطراب یکدیگر کمک می‌کردند. تا حد امکان، سعی می‌کردند روال عادی زندگی را حفظ کنند، به درس و مشق بچه‌ها رسیدگی می‌کردند و در فعالیت‌های سرگرم‌کننده شرکت می‌کردند. اطلاعات دقیق و امیدبخشی را در اختیار اعضای خانواده قرار می‌دادند و از انتشار شایعات و اخبار منفی خودداری می‌کردند. همچنین، با دیگر خانواده‌ها و همسایه‌ها در ارتباط بودند و از همدیگر حمایت می‌کردند و با همفکری و تبادل تجربیات، به یکدیگر کمک می‌کردند تا با مشکلات جنگ کنار بیایند. این خانواده‌ها امید به آینده‌ای بهتر داشتند و باور داشتند که جنگ به پایان خواهد رسید و زندگی به حالت عادی باز خواهد گشت، این امید به آنها انگیزه می‌داد تا در برابر سختی‌ها مقاومت کنند و به تلاش برای ساختن فردایی بهتر ادامه دهند. در مجموع، خانواده‌هایی که در زمان جنگ ۱۲ روزه آرامش و استقامت بیشتری داشتند، خانواده‌هایی بودند که با ایمان، پذیرش، حمایت عاطفی، حفظ روال عادی زندگی، اطلاع‌رسانی دقیق، ارتباط با جامعه و امید به آینده، توانستند بر ترس و نگرانی غلبه کرده و در برابر سختی‌ها مقاومت کنند.

2- آیا سبک زندگی یا تربیت فرزندان در این خانواده‌های مقاوم با دیگر خانواده‌ها فرق داشت؟ چه تفاوت‌هایی را می بینید؟
بله، سبک زندگی و تربیت فرزندان در این خانواده‌های مقاوم، تفاوت‌هایی با سایر خانواده‌ها داشت. این تفاوت‌ها در ابعاد مختلف قابل بررسی است.

در این خانواده‌ها، ارزش‌هایی چون ایمان، صبر، همدلی و مسئولیت‌پذیری در اولویت قرار داشت. فرزندان از کودکی با این ارزش‌ها آشنا می‌شدند و در زندگی روزمره خود آن‌ها را به کار می‌گرفتند. در مقابل، ممکن بود سایر خانواده‌ها بیشتر بر موفقیت‌های مادی و ظاهری تمرکز داشته باشند.

فرزندان در این خانواده‌ها تشویق می‌شدند که مستقل باشند و در حل مسائل خود، ابتکار عمل به خرج دهند. آن‌ها یاد می‌گرفتند که چگونه در شرایط سخت از خود مراقبت کنند و به دیگران کمک نمایند. در حالی که در برخی خانواده‌ها، فرزندان ممکن است بیش از حد وابسته به والدین خود باشند.

در این خانواده‌ها، ارتباطات صمیمانه و صادقانه بین اعضا وجود داشت. فرزندان تشویق می‌شدند که احساسات و نگرانی‌های خود را با والدین در میان بگذارند و والدین نیز به نوبه خود، به آن‌ها گوش می‌دادند و راهنمایی‌شان می‌کردند. این در حالی است که در برخی خانواده‌ها، ارتباطات سطحی‌تر بوده و اعضا از بیان احساسات خود اجتناب می‌کنند.

این خانواده‌ها توانایی بالایی در پذیرش تغییرات و سازگاری با شرایط جدید داشتند. آن‌ها به جای مقاومت در برابر تغییرات، سعی می‌کردند که از فرصت‌های جدید استفاده کنند و خود را با شرایط وفق دهند. در مقابل، برخی خانواده‌ها ممکن است در برابر تغییرات مقاومت کرده و دچار استرس و ناامیدی شوند.

این خانواده‌ها به آینده امیدوار بودند و سعی می‌کردند که جنبه‌های مثبت زندگی را ببینند. آن‌ها به فرزندان خود یاد می‌دادند که حتی در شرایط سخت نیز می‌توان امیدی برای بهبود وجود داشت و با تلاش و پشتکار می‌توان بر مشکلات غلبه کرد. در حالی که در برخی خانواده‌ها، ممکن است بیشتر بر جنبه‌های منفی زندگی تمرکز شده و امید به آینده کمرنگ شود.

به طور خلاصه، خانواده‌های مقاوم در دوران بحران، دارای سبک زندگی و تربیت فرزندانی بودند که بر ارزش‌های معنوی، استقلال، ارتباطات قوی، انعطاف‌پذیری و امیدواری تأکید داشت. این ویژگی‌ها به آن‌ها کمک می‌کرد تا در شرایط سخت، آرامش و تاب‌آوری خود را حفظ کرده و به سلامت از بحران عبور کنند.

3- بعضی خانواده‌ها در جنگ، تجربه‌های سختی داشتند مثلا یک یا چند عزیزی را از دست دادند یا بی سرپناه شدند. چطور می‌شود این تجربه‌های تلخ را به مواردی مفید برای آیندگان تبدیل کرد؟
قطعاً تجربه‌های تلخ دوران جنگ، مانند از دست دادن عزیزان یا بی‌خانمانی، زخم‌های عمیقی بر روح و روان افراد بر جای می‌گذارند. اما هنر خانواده‌های مقاوم این بود که توانستند از دل این مصیبت‌ها، درس‌هایی برای آیندگان استخراج کنند. این تبدیل جربه‌های تلخ به درس‌های مفید، طی فرآیندهایی صورت می‌گیرد:

نخستین گام، پذیرش واقعیت و سوگ همراه با حمایت است. خانواده‌هایی که عزیزان خود را از دست می‌دادند، به اعضای بازمانده اجازه می‌دادند تا غم و اندوه خود را ابراز کنند. این فرآیند سوگواری سالم، به تدریج به پذیرش فقدان و کنار آمدن با آن کمک می‌کرد. والدین تلاش می‌کردند تا مفهوم مرگ و از دست دادن را به شکلی قابل فهم و متناسب با سن فرزندانشان توضیح دهند، بدون آنکه ترس یا اضطراب بی‌موردی را به آن‌ها منتقل کنند.

دومین گام، تبدیل تجربه به روایت و خاطره‌سازی هدفمند است. این خانواده‌ها خاطرات عزیزان از دست رفته را زنده نگه می‌داشتند، نه صرفاً با یادآوری درد فقدان، بلکه با تمرکز بر ویژگی‌های مثبت، عشق و درس‌هایی که از آن عزیزان آموخته بودند. این خاطرات به شکلی مثبت بازگو می‌شدند تا الگویی از عشق، فداکاری یا مقاومت برای نسل‌های بعدی باشند. مثلاً داستان شجاعت پدر در دفاع از خانواده یا مهربانی مادر در سختی‌ها، به عنوان سرمشق‌هایی ارزشمند منتقل می‌شد.

سومین رویکرد، درس‌آموزی از مصائب و انتقال تجربیات به عنوان هشدار و راهنما است. بی‌خانمانی یا از دست دادن دارایی‌ها، درس‌هایی درباره ارزش سرپناه، اهمیت پس‌انداز و تلاش برای بازسازی زندگی به همراه داشت. این تجربیات به عنوان هشداری برای قدر دانستن داشته‌ها و تلاش برای حفظ آن‌ها به نسل‌های بعدی منتقل می‌شد. همچنین، راهکارهایی که برای یافتن سرپناه جدید یا بازسازی زندگی به کار گرفته بودند، به عنوان تجربه‌های عملی و مفید به اشتراک گذاشته می‌شد.

چهارمین عنصر کلیدی، تقویت تاب‌آوری و خوداتکایی به عنوان میراث ماندگار است. خانواده‌هایی که سختی‌های جنگ را پشت سر گذاشته بودند، فرزندان خود را به گونه‌ای تربیت می‌کردند که در برابر مشکلات مقاوم باشند و بتوانند روی پای خود بایستند. آن‌ها یاد می‌گرفتند که چگونه در شرایط دشوار، امید خود را از دست ندهند و با تلاش و پشتکار، موانع را از سر راه بردارند. این روحیه تاب‌آوری، مهم‌ترین میراثی بود که می‌توانستند به آیندگان منتقل کنند.

در نهایت، تبدیل رنج به عاملی برای همدلی و مسئولیت اجتماعی نیز از دیگر نتایج مثبت این تجربه‌ها بود. کسانی که خود طعم تلخ جنگ و از دست دادن را چشیده بودند، بیشتر قادر بودند درد و رنج دیگران را درک کنند و به یاری آسیب‌دیدگان بشتابند. این حس همدلی و مسئولیت اجتماعی، به فرزندانشان نیز منتقل می‌شد و آن‌ها را به افرادی دلسوزتر و متعهدتر نسبت به جامعه تبدیل می‌کرد.

به این ترتیب، حتی تلخ‌ترین تجربه‌های دوران جنگ نیز می‌توانند با رویکردی درست و هدفمند، به گنجینه‌ای از درس‌های زندگی و سرمایه‌های معنوی برای نسل‌های آینده تبدیل شوند.

4- در روزهای بحران، چه کارهایی می‌تواند به خانواده‌ها کمک کند تا مهارت‌هایی مثل صبر، تصمیم‌گیری، یا مقابله با ترس را به بچه‌ها یاد بدهند؟
در دوران بحران، خانواده‌ها می‌توانند با تمرکز بر رفتارهای روزمره و تعاملات خود با فرزندان، مهارت‌های حیاتی را به آن‌ها بیاموزند. این مهارت‌ها شامل صبر، تصمیم‌گیری و مدیریت ترس هستند که هر کدام به شیوه‌های خاصی قابل انتقال می‌باشند.

برای تقویت صبر در کودکان، والدین می‌توانند با صبر و شکیبایی خودشان الگوی خوبی باشند. همچنین، گنجاندن فعالیت‌ها و بازی‌هایی که نیازمند انتظار و تکمیل تدریجی هستند، می‌تواند به کودکان کمک کند تا مفهوم صبر را بهتر درک کنند. توضیح دادن دلیل انتظار و تقسیم کارهای بزرگ به مراحل کوچک‌تر، انگیزه و تحمل کودک را افزایش می‌دهد. صحبت کردن درباره فواید صبر در موقعیت‌های مختلف نیز به درونی‌سازی این ارزش کمک می‌کند.

آموزش تصمیم‌گیری به کودکان از طریق ارائه حق انتخاب‌های محدود آغاز می‌شود. این به آن‌ها اجازه می‌دهد تا در مورد پیامدهای انتخاب‌هایشان فکر کنند و مسئولیت آن‌ها را بپذیرند. مشارکت دادن کودکان در تصمیم‌گیری‌های ساده خانوادگی و تجزیه و تحلیل موقعیت‌های گوناگون با آن‌ها، توانایی‌های شناختی‌شان را در این زمینه تقویت می‌کند. تشویق به تفکر قبل از عمل، زیربنای تصمیم‌گیری‌های درست را فراهم می‌آورد.

مقابله با ترس نیازمند فضایی امن و حمایتگرانه است. شناسایی و نام‌گذاری ترس‌ها توسط کودک و اعتبارسنجی این احساسات توسط والدین، گام اول است. آموزش تکنیک‌های آرام‌سازی مانند تنفس عمیق و تصویرسازی مثبت، ابزارهای مؤثری برای مدیریت اضطراب در اختیار کودکان قرار می‌دهد. مواجهه تدریجی و کنترل‌شده با منبع ترس و ارائه اطلاعات دقیق و صحیح می‌تواند به کاهش اضطراب ناشی از عدم قطعیت کمک کند. تقویت اعتماد به نفس کودک از طریق تشویق و حمایت، توانایی او را در غلبه بر ترس‌ها افزایش می‌دهد. داستان‌گویی و بازی نیز می‌توانند راهی غیرمستقیم و مؤثر برای آموزش چگونگی رویارویی با ترس باشند.

در مجموع، صبر، تصمیم‌گیری و مدیریت ترس، مهارت‌هایی هستند که می‌توانند در بستر تعاملات روزمره و با رویکردی همدلانه و آموزشی، به کودکان منتقل شوند و آن‌ها را برای مواجهه با چالش‌های آینده آماده سازند.
5- چطور می‌شود حس همدلی، یعنی درک درد و مشکل دیگران و مسئولیت‌پذیری را در بچه‌ها پرورش داد؟ خانواده‌ها از کجا باید شروع کنند؟
به عنوان یک کارشناس خانواده، معتقدم پرورش حس همدلی و مسئولیت‌پذیری در کودکان، فرایندی پیوسته و چندوجهی است که ریشه در تعاملات روزمره خانواده دارد. شروع این مسیر نیازمند توجه عمیق والدین به دنیای درونی و بیرونی فرزندشان است.

برای شکوفایی حس همدلی، اولین گام، الگو بودن والدین است. وقتی کودکان مشاهده می‌کنند که والدینشان با دلسوزی و درک به دیگران، چه اعضای خانواده و چه افراد خارج از آن، می‌نگرند و رفتار می‌کنند، این نگرش به طور طبیعی در آن‌ها نهادینه می‌شود. ایجاد فضایی برای گفتگو درباره احساسات، چه احساسات خود کودک و چه احساسات شخصیت‌های کتاب‌ها، فیلم‌ها یا حتی اعضای خانواده، به کودک کمک می‌کند تا دیدگاه دیگران را درک کرده و با درد و مشکل آن‌ها همذات‌پنداری کند. تشویق به فعالیت‌های حمایتی مانند کمک به همسایه، مراقبت از حیوانات خانگی یا مشارکت در کارهای خیر کوچک، حس توانمندی و درک نیاز دیگران را در آن‌ها تقویت می‌کند. بازی‌های نقش‌آفرینی نیز ابزاری قدرتمند هستند که به کودکان اجازه می‌دهند خود را جای دیگران بگذارند و احساسات آن‌ها را تجربه کنند.

در زمینه پرورش مسئولیت‌پذیری، مهم است که از سنین پایین، وظایف کوچک و متناسب با توانایی‌های کودک به او سپرده شود. این وظایف، هرچند جزئی، به کودک می‌آموزند که بخشی از یک سیستم بزرگتر است و اعمال او می‌تواند بر دیگران تأثیر بگذارد. تبیین دلیل انجام هر وظیفه، به کودک کمک می‌کند تا اهمیت کار خود را درک کند و تنها به انجام دستوری اکتفا نکند. همچنین، اجازه دادن به کودک برای تجربه پیامدهای طبیعی کارهای خود (مانند فراموش کردن تکالیف یا به اشتراک نگذاشتن اسباب‌بازی)، درس‌های ارزشمندی در زمینه مسئولیت‌پذیری به او می‌دهد. ایجاد فضایی که در آن کودکان بتوانند بدون ترس از قضاوت، اشتباهات خود را بپذیرند و از آن‌ها درس بگیرند، لازمه رشد این ویژگی است. مشارکت دادن آن‌ها در تصمیم‌گیری‌های خانوادگی نیز حس عاملیت و مسئولیت‌پذیری را در آن‌ها تقویت می‌کند.

خانواده‌ها می‌توانند از همین امروز با گام‌های کوچک شروع کنند؛ از یک گفتگوی صمیمانه درباره احساسات یک شخصیت کارتونی گرفته تا سپردن مسئولیت مرتب کردن اتاق به کودک. مهم‌ترین نکته، ایجاد یک محیط امن، حمایتگر و مملو از عشق و درک است که در آن کودکان تشویق می‌شوند تا همدل و مسئولیت‌پذیر باشند. این یک سفر پیوسته است که با صبر، عشق و مداومت والدین، به ثمر خواهد نشست.

6- از آنجائیکه نقش مادر در خانه پررنگ و فرزندان از رفتار مادر بیشتر تأثیر می پذیرند، چه کارهایی از سوی آنها باید انجام شود تا در زمان جنگ، به آرامش خانه کمک شود؟
با در نظر گرفتن نقش محوری مادر در خانواده و تاثیر عمیق رفتارهای او بر فرزندان، نکاتی را در خصوص حفظ آرامش خانه در شرایط بحرانی مانند زمان جنگ ارائه می‌دهم:
مادر، به عنوان قلب تپنده خانه، در زمان جنگ بیش از هر زمان دیگری نیازمند مدیریت احساسات خود است. حفظ آرامش ظاهری و باطنی مادر، تاثیر مستقیمی بر آرامش روانی فرزندان دارد. کودک، مادر را به عنوان پناهگاه امن خود می‌داند و هرگونه اضطراب یا ترس در چهره او، می‌تواند به سرعت به کودک منتقل شود. بنابراین، مادر باید تلاش کند تا با استفاده از تکنیک‌های مدیریت استرس مانند تنفس عمیق، مدیتیشن، یا گفتگو با افراد مورد اعتماد، آرامش خود را حفظ کند.
اطلاع‌رسانی درست و متناسب با سن کودک، نقش مهمی در کاهش اضطراب او ایفا می‌کند. پرهیز از پنهان‌کاری و در عین حال، جلوگیری از قرار دادن کودک در معرض اطلاعات بیش از حد یا تصاویر خشونت‌آمیز، ضروری است. مادر می‌تواند با زبانی ساده و قابل فهم، شرایط را برای کودک توضیح داده و به سوالات او با صبر و حوصله پاسخ دهد. تاکید بر این نکته که “ما تمام تلاش خود را می‌کنیم تا شما در امنیت باشید” می‌تواند به کودک اطمینان خاطر دهد.
ایجاد و حفظ روال عادی زندگی تا حد امکان، به کودکان کمک می‌کند تا احساس امنیت و ثبات کنند. حفظ ساعات خواب و بیداری منظم، ادامه فعالیت‌های روزمره مانند بازی، مطالعه و آموزش (البته با در نظر گرفتن شرایط) و انجام فعالیت‌های سرگرم‌کننده خانوادگی، می‌تواند به کاهش استرس و ایجاد حس عادی بودن در شرایط غیرعادی کمک کند.
تقویت حس همدلی و نوع‌دوستی در کودکان، می‌تواند به آن‌ها کمک کند تا با شرایط سخت کنار بیایند. مادر می‌تواند با مشارکت دادن کودکان در فعالیت‌های کمک‌رسانی به آسیب‌دیدگان جنگ، مانند جمع‌آوری کمک‌های نقدی یا غیرنقدی، حس مفید بودن و توانمند بودن را در آن‌ها تقویت کند. تشویق کودکان به ابراز احساسات خود از طریق نقاشی، نوشتن یا گفتگو، می‌تواند به آن‌ها کمک کند تا با ترس‌ها و نگرانی‌های خود کنار بیایند.
در نهایت، مادر باید به یاد داشته باشد که در این شرایط، او نیز نیازمند حمایت و مراقبت است. درخواست کمک از همسر، اعضای خانواده یا دوستان، استفاده از خدمات مشاوره‌ای و یا شرکت در گروه‌های حمایتی، می‌تواند به مادر کمک کند تا با فشارهای روانی ناشی از جنگ مقابله کند و نقش خود را به عنوان حامی اصلی خانواده به بهترین نحو ایفا کند. آرامش مادر، کلید آرامش خانه در زمان جنگ است.

7- اگر بخواهیم از امروز، بچه‌هایی مقاوم، امیدوار و با فکر تربیت کنیم، خانواده‌ها چه کارهایی را باید تقویت یا تغییر دهند؟
پرورش نسلی مقاوم، امیدوار و متفکر، مستلزم تغییر رویکردها و تقویت مهارت‌های کلیدی در خانواده‌هاست. این تغییرات باید از امروز آغاز شوند و به عنوان یک سرمایه‌گذاری بلندمدت برای آینده فرزندانمان در نظر گرفته شوند.

اولین و مهم‌ترین قدم، پرورش تفکر انتقادی در کودکان است. به جای اینکه صرفاً به دنبال پاسخ‌های درست باشیم، باید آن‌ها را تشویق کنیم که سوال بپرسند، فرضیه‌ها را به چالش بکشند و از زوایای مختلف به مسائل نگاه کنند. ایجاد فضایی برای بحث و گفتگو در خانواده، جایی که کودکان بتوانند نظرات خود را بدون ترس از قضاوت بیان کنند، به آن‌ها کمک می‌کند تا مهارت‌های تفکر انتقادی خود را تقویت کنند. همچنین، تشویق کودکان به جستجوی اطلاعات از منابع مختلف و مقایسه دیدگاه‌های متفاوت، به آن‌ها کمک می‌کند تا به تفکر مستقل دست یابند.

در کنار تفکر انتقادی، تقویت مهارت‌های حل مسئله نیز از اهمیت بالایی برخوردار است. به جای اینکه مشکلات کودکان را فورا حل کنیم، باید آن‌ها را تشویق کنیم که خودشان به دنبال راه‌حل بگردند. می‌توانیم با پرسیدن سوالات راهنما، آن‌ها را در فرآیند حل مسئله هدایت کنیم، اما از ارائه پاسخ‌های آماده خودداری کنیم. واگذار کردن مسئولیت‌های کوچک به کودکان و اجازه دادن به آن‌ها برای تجربه پیامدهای طبیعی تصمیمات خود، به آن‌ها کمک می‌کند تا مهارت‌های حل مسئله خود را در عمل تقویت کنند.

پرورش تاب‌آوری در کودکان، به آن‌ها کمک می‌کند تا با چالش‌ها و شکست‌ها به طور موثرتری روبرو شوند. تاب‌آوری به معنای توانایی بازگشت به حالت اولیه پس از یک تجربه سخت است. برای پرورش تاب‌آوری، باید به کودکان بیاموزیم که شکست، بخشی طبیعی از زندگی است و فرصتی برای یادگیری و رشد است. تشویق کودکان به تلاش مجدد پس از شکست، حمایت از آن‌ها در مواجهه با احساسات منفی و کمک به آن‌ها در پیدا کردن معنا و هدف در زندگی، از جمله راهکارهایی هستند که می‌توانند به پرورش تاب‌آوری در کودکان کمک کنند.

تقویت حس همدلی و مسئولیت‌پذیری اجتماعی در کودکان، به آن‌ها کمک می‌کند تا به شهروندان فعال و سازنده تبدیل شوند. تشویق کودکان به کمک به دیگران، مشارکت در فعالیت‌های اجتماعی و حمایت از محیط زیست، به آن‌ها کمک می‌کند تا ارزش‌های انسانی را درک کرده و به آن‌ها عمل کنند. ایجاد فرصت‌هایی برای کودکان تا با افراد مختلف از فرهنگ‌ها و پیشینه‌های متفاوت تعامل داشته باشند، به آن‌ها کمک می‌کند تا دیدگاه‌های خود را گسترش دهند و درک بهتری از جهان پیرامون خود پیدا کنند.

در نهایت، ایجاد یک محیط خانوادگی امن، حمایتگر و مملو از عشق و درک، پایه‌ای اساسی برای پرورش نسلی مقاوم، امیدوار و متفکر است. کودکانی که در چنین محیطی رشد می‌کنند، احساس ارزشمندی و امنیت می‌کنند و به احتمال بیشتری، قادر خواهند بود تا با چالش‌های زندگی روبرو شوند و به پتانسیل کامل خود دست یابند. این تغییرات، نیازمند صبر، مداومت و تعهد از سوی والدین است، اما پاداش آن، نسلی خواهد بود که قادر است دنیای بهتری را بسازد.




نظر شما


logo

نظر سنجی

اخبار را از کدام کانال دنبال میکنید؟
logo logo logo logo logo logo logo logo logo
غرفه اختصاصی بانوان در میادین میوه و تره بار

غرفه اختصاصی بانوان در میادین میوه و تره بار

تهران رسانه | نخستین عرضه محصولات زنان سرپرست خانوار در میدان میوه و تره‌بار منطقه ۵ تهران «بازارچه پیامبر» با حضور رئیس مرکز زنان و خانواده شهرداری تهران، شهردار منطقه ۵ و جمعی از مدیران شهری و اهالی رسانه افتتاح شد.

وضعیت نامناسب اسکان های کارگری در تهران

وضعیت نامناسب اسکان های کارگری در تهران

تهران رسانه | محل‌ های اسکان کارگری تهران در وضعیت خوبی قرار ندارند و ایمنی آن‌ها باید در دستور کار قرار گیرد.

مجتمع بام لند ایمن سازی شد

مجتمع بام لند ایمن سازی شد

تهران رسانه | مجتمع بام‌لند یکی از ساختمان‌های ناایمن شهر تهران بود که بعد از تملک توسط شهرداری، اقدامات اساسی برای رفع خطر و ایمن‌سازی آن به اجرا درآمد.

طراحی و اجرا توسط: طراحی سایت تهران طراحی سایت طراحی سایت