عبدالکریم پورکیان
مفهوم کشته شدن به دست ابراهیمی برای ذبیح شدن
تهران رسانه | ابراهیم در ادبیات عرفانی و دینی، نماد تسلیم در برابر خداوند و بریدن از وابستگیهای دنیوی است.

به گزارش تهران رسانه ؛ عبدالکریم پورکیان احمدآبادی نوشت؛ بخواهیم یا نخواهیم حرکت ها و گذشت زمان از ما میکاهد و ازبین میبرد ما قطعا در هستی مردار هستیم
مرگ قطعی است و از دست رفتن است
آنها که گوسفند ی دارند که در خطر مرگ است بسرعت کارد را تیز میکنند تا او را ذبح کنند که ضایع شدن آن جلوگیری نمایند
روزهایی که میگذرد مثل موش هایی هستند که طناب عمر ما را میجوند و ما در هستی خواه ناخواه مرداریم مگر اینکه کاردی بگذاریم و خویش را ذبح کنیم مهم آن است که ذبح چه کسی و مذبوح چه راهی؟ با چه چیزی و رو به چه قبله ای؟
زمانه ما را به خاک برمیگرداند مگر آنکه خودمان را بقایی داده باشیم آنها که ذبیح نیستند مردارند
مؤمن مادامی که رشته ها را از غیر حق نبرد به حیات نمیرسد
ممکن است رشد و نمو سلول داشته باشد ولی انسان نیست و حیات ندارد
قبله ها و جهت هایی که عمرما را مردار میکند ثروت ، قدرت ، شهرت، فرزند.... ما را به هیچ گرفته اند و ضربه هایی که میخوریم تا کنون بیدارمان ننموده* با اینکه جز حسرت نیافریده اند
آنها که بنای ذبح خود دارند و میخواهند ذبیح باشند همچون اسماعیل ذبیح حقند و پایدار میمانند *کسی که ذبیح او نباشد و با دست ابراهیمی کشته نشود و درهنگام کشتنش تمام رگ های وابستگی اش قطع نشود و تمام پیوند ها را نبرد ذبیح نیست
از بزرگی پرسیدندبه ما درسی بده آن بزرگ مرد گفته بود به شما درسی میدهم که اگر همه اش را در کتابی جمع کنی کتابها نمیتواند آن را در خود بگیرد و چنانچه خلاصه اش کنی پشت یک ناخن میتوانی بنویسی اگر آنچه در همه کتابها هست در خطی خلاصه و آن خط دو کلمه باشد چیزی نیست جزذبح نفس
زندگی ما را که زمانه میگیرد و خاک میپوساند ذبح کنیم تا مردار نشویم و این اصلی ترین مسئله است برای کسانی که یافته اند و تفکر دارند که بی ریشه خشک و با رکود میمیرند
مومن تا زمانیکه از غیر حق نبرد به حیات نمیرسد و زنده نمیشود
چون حیات انسان در انتخاب اوست
وقتی با روح حق پیوند خورد مسجود ملائک بوده و آنکه به ریسمان الهی متمسک شده و چنگ زده نه تنها دست آویزی دیگری نمیخواهد حتی نگاهش به این طرف و آن طرف نیست
"ذبح نفس" به عنوان راهی برای رسیدن به حیات حقیقی این صحبت اشاره دارد که همه انسانها خواهناخواه در حال از بین رفتن و پوسیدن در گذر زمان هستند، مگر آنکه خودشان را بهگونهای قربانی کنند که معنایی جاودانه داشته باشد.
مفهوم کشته شدن به دست ابراهیمی برای ذبیح شدن
ابراهیم در ادبیات عرفانی و دینی، نماد تسلیم در برابر خداوند و بریدن از وابستگیهای دنیوی است. داستان ابراهیم و اسماعیل در اینجا به عنوان یک تمثیل استفاده شده است:
اسماعیل، فرزند محبوب ابراهیم، نماد وابستگیهای عمیق انسانی است.
وقتی ابراهیم مأمور میشود که او را قربانی کند، در واقع این یک آزمون برای بریدن از هرگونه دلبستگی غیرالهی است.
"کشته شدن به دست ابراهیمی" یعنی انسانی که میخواهد به حقیقت برسد، باید با دستان خود و ارادهای چون ابراهیم، وابستگیهایش را قطع کند.
ذبیح چه کسی و مذبوح چه راهی؟
اگر انسان به دست نفس و دنیا قربانی شود، مانند حیوانی است که بیهدف و ناآگاهانه به پایان میرسد؛ یعنی "مردار" است.
اما اگر به دست حقیقت، به دست یک "ابراهیم" که نماد ایمان و تسلیم در برابر حق است، قربانی شود، این قربانی شدن، نوعی رشد و تولد دوباره خواهد بود.
نشانههای کسی که به دست ابراهیمی کشته شده است:
۱. تمام رگهای وابستگیاش به دنیا بریده شده است.
۲. از ثروت، قدرت، شهرت و تعلقات دنیوی عبور کرده است.
۳. جهتی الهی برای زندگیاش انتخاب کرده و "قبله"اش مشخص است.
۴. مانند اسماعیل، در برابر حقیقت تسلیم شده و با اراده خود "ذبح" را پذیرفته است.
در نهایت، این متن تأکید دارد که اگر انسان خود را در مسیر الهی قربانی نکند، دیر یا زود دنیا او را به فرسایش و مرگ میکشاند، اما آنکه خود را در مسیر حق قربانی کند، پایدار خواهد ماند و به حقیقت جاودان میرسد.
- جمعه 1404/03/16 18:22
- گروه خبری : تریبون
- کد خبر : 8654
- چاپ
- منبع : تهران رسانه